مرا
به شمال غربی تنت
تبعید کن
بگذار
همچون یک درخت
اعتراف کنم
که به تبرها عشق می ورزم
و باز اعتراف کنم
که سرانجام سالمون را می دانم
آه مرضیه، مرضیه
این شعر برای توست
و برای بقیه ی ماهی ها
که در مسیر شدن، می میرند
کولی بی مشرق
ماموریت آبی ات را به یاد بیاور
گوشواره های گیلاست را بیاویز
و در آن بعد از ظهر زیبای بهاری
از آبشار سقوط کن
درباره این سایت