چیزی نوشته خواهد شد
می شود ندانی؟
و شعر
زمان را خواهد پیمود
بادها از دهان تو
نوید وصل را شنیده اند
و لبانت
در گوش ابرها این را خوانده اند
که برخواهی گشت
آرام تر از سکوت آسمان
و آرامتر از نسیم
و آرامتر از دریای پیش از طوفان
چیزی نوشته خواهد شد
و تو این را دیده بودی
که پس از تو
دریا طوفانی خواهد شد
قایق ها در هم می شکنند
و حتی کشتی های مستحکم
به مقصد نخواهند رسید
پس چگونه رهایم کردی؟
تو این را می دانستی
که من جز سکوت بی دست و پایم
چیزی به دریا نیاورده ام
چیزی نوشته خواهد شد
و تو اینها را می خوانی
روزی
بر سنگ قبرم شاید
یا در کتابی که آوازه مرا به دوش می کشد
غمگین می شوی و لعنت به من
غمگین می شوی و کاش دهانم را ببندم
غمگین می شوی و کاش این شعر پایان می یافت
غمگین می شوی و .
چیزی نوشته خواهد شد
و تو خواهی فهمید
در رومه ها خواهند نوشت
که مردی عاشق
خودش را به دار آویخت
و تو این را دیده بودی
درباره این سایت